برترین کنکوریها

در غروبی تورا خواهم یافت کــ‌ـه شــــــــبش پر ستاره خواهد بود..

برترین کنکوریها

در غروبی تورا خواهم یافت کــ‌ـه شــــــــبش پر ستاره خواهد بود..

مقاله انگیزشی دکتر افشار

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۵ ق.ظ

از پیــــــــله ات بیرون بیا...

سلام و خدا قوت خدمت همه داوطلبان کنکور 95 . امیدوارم که حالتون خوب باشه . هم کنکوری های هایی که 95 اولین سال شرکت اونا در کنکور هست و هم اونایی که با سابقه هستن . سابقه های کیفیری و قضایی و .... انشاا... که این روزهای آغازین سال تحصیلی و تغییر فصل و طبیعت و آب و هوا در شما تاثیرات خوبی گذاشته باشه . خوب بعضی ها نمیدونم که چی فکر می کنند ... این روزها مشاوران کنکور نقش رمال و کف بین و فال گیر و .... رو بازی می کنند . خیلی ها این روزها میان و میگن که آقای ..... تو رو خدا به من بگین اگه از الان خوب بخونم میتونم فلان رشته و دانشگاه قبول بشم ؟ ..... یعنی موفق میشم ؟ به نظر شما میشه ؟ آخه شنیدم که .... من مشاور هم یه نگاهی به گوی بلورین خودم میندازم و میگم : بله فرزندم میشه . خوب اصلا بیام بگم نمیشه ... چطوره ؟ از این به بعد هر کسی از من سوال کرد میشه ، بهش میگم نه دیگه . به نظرتون چی میشه ؟ دوستی میل زده بود و میگفت که وقتی به سوالات بچه ها تو وب نگاه میکنم گریه ام میگره ... فکر میکنم که خیلی از اونا عقب هستم و من نمی تونم . این هفته رفتم آموزشگاهی برای ادامه سلسله همایش های موفقیت در کنکور ... مدیر اونجا بهم گفت : جناب افشار اگه ممکنه همون مباحث و مطالب 2 هفته پیش رو یه جورایی دیگه ای بگین و تکرار کنید ؟ گفتم : چرا ؟ گفت : آخه بچه هامون خیلی اون روز انرژی گرفتن ، همه تا خونه دویدن تا برسن و درس بخونند ... اتفاقا تا چند روز هم عالی بودنا ولی الان بازهم دوباره افت کردن ... اگه میشه شما فقط انرژی بدین . خندم بیشتر از این بود که همین الان که اومدم تو وب و نظرات رو دیدم یکی که خودش میدونه گفته بود که همه انرژی های مثبت دنیا مال شما که به ما منتقلش کنید . آخه خوب همه انرژی های مثبت دنیا برای من باشه پس معلومه من گلوله عظیمی از انرژی منفی هستم دیگه که همه اونا به سمت من جذب میشن . باشه حالا همه بخنیدین .... بعدا نوبت ما هم میشه . این روزها حالا بعد از کلی حرف و صحبت و استدلال و منطق که بابا میشه دو رقمی هم شد ، دانش آموز ما نشسته و داره درس میخونه ... دو دقیقه هنوز نگذشته میره تو فکر .... یعنی میشه ؟ دو پاراگراف میخونه به حسش فکر میکنه ...فکر نکنم که بشه ... من باید اینا رو تیر و مرداد می خوندم ... بعد از کلی فکر و زور و فشار .... لطف میکنه و کتابش رو کاملا جمع نمیکنه و نمیبنده و مقاومت میکنه .... ولی تو ذهنش مرور میکنه که من با این وضع تست زدن ... رتبه دو رقمی که هیچ .... سه رقمی هم امید ندارم / .... تو همین بین یکدفعه به ذهنش میرسه که اصلا برنامه اش خوب نیست ... پس بیاد عوضش کنه / این خوبه حالا حداقل برنامه رو عوض میکنه و شاید بشینه و دوباره بخونه ولی بدتر از همه اون موقعی هست که یه سوم شخص مفردی پیدا بشه و از راه برسه و موج منفی بده ... دیگه دلهره و اضطرابش به حدی میرسه که خوب میگه منکه نمیتونم ... پس کلا درس رو میذارم کنار . چی به سر اون هدف قشنگ روزهای اول اومد ... 

بذارید اینجوری بگم ... زندگی میتونه مثل یه فیلم باشه ... یه فیلم هم میتونه ابعاد مختلفی داشته باشه . فکر کنید که شما ضیافتی دعوت بودین و به دلیلی در اون شرکت نداشتین . فردی میاد و به شما بخشی از فیلم های اون مراسم رو نشون میده ... میزهای به هم ریخته ... غذای دست خورده .... صداهای نا هنجار .... قسمتی از پرده سالن که از جاش دراومده ... چند نفری که دارن با هم تند حرف میزنند . نظر شما در موردش چی هست ؟ حتما از اینکه در اون مراسم نبودین احساس بدی ندارین . ولی حالا بازهم همون مراسم و اینبار فیلم از صحنه های خوب ... سالنی بزرگ . با نور پردازی زیبا . دعوت و حضور شخصیت های معروف و محبوب . چند نفر آدم حسابی با لباس های شیک . جو دوستانه و شاد دور یک میز . گچ بری خیره کننده سقف و دیوارها . انواع عذاهای ایرانی و فرنگی . تقدیم جوایزی به حضار و .... اونوقت نظر شما چی هست ؟ مسلما اون موقع دوست داشتین که در اون مجلس حضور داشتین . در حقیقت هر دو از صحنه ها و منظره های بد و خوب و زشت و زیبای اون ضیافت بود . بار اول با فیلم برداری از بخش های بد و ضعیف و نکته بینی . بار دوم از صحنه های خوب و زیبا و شرایط اصلی جشن . حال و هوای امروز تو همین هست ... این خودت هستی که باید انتخاب کنی کدوم ها رو ببینی //// برجسته کردن مهارت ها و موفقیت های هر چند کوچک خودت و استفاده از اونا به عنوان سکوی پرتاب و پرش و اوج گرفتن .... این رمز موفقیت هست . نمیدونم متوجه حرفهام میشی ... رسوندن و حس و انرژی + از لا به لای متن شاید سخت باشه ولی تو خلوت خودت حرفام رو بخون و بعدش از درون یه جیغ بزن .... خوب توجه کن ... دور و ورت رو خوب ببین ... تو انقدر بزرگ هستی که نباید به حرف کسی از درون پایه های استوار اهداف متزلزل بشه و بهم بریزی .... این رو بدون که باید به سمت خوبی ها و نقاط مثبت بری تا انرژی های منفی روی روحت تاثیری نداشته باشه .... دختر خوبم ... پسر عزیزم .... بله میشه ..... بهت قول میدم که میشه ... ما آدم ها ربات و دستگاه نیستیم که اگر یه مدت سست و منفعل و خاموش باشیم بشه برامون تخمین زد که چقدر زمان و اجرای پروژه یا کار رو با تعویق مواجه کردیم ..... ما همونایی هستیم که ست اول بازی رو از کره می بازیم ........... ولی وقتی به خودمون میایم صعودی پیشرفت می کنیم .... با انگیزه درس خوندن تو رو هفته ها از یه حالت عادی جلوتر میندازه ..... ببین که کدوم سیگنال ها و علائم هستن که به تو انرژی میدن ...... بذار بهت بگم .... برو زود کتاب دین و زندگی پیش یا سال چهارمت رو باز کن .... درس 4 ..... وسط های درس ... با خط آبی چه نوشته بخون .... بخون منم بشنوم .... ای فزرندان آدم ......

بدون که وظیفه ات چی هست .... بدون که نباید بذاری این قوا و انرژی جوانی تو هدر بره .... به تقویم نگاه نکن .... به ساعت توجه نکن .... اینا همه میخوان تو رو فریب بدن .... تو خودت هستی ... برات مهم نیست که الان کی هست و چه روزی و چه ساعتی و کجایی و ..... اعتماد به نفست مثل گلوله برفی باشه که از بالای کوه هر چه قدر بیشتر حرکت میکنه بیشتر و بهتر و بزرگ تر میشه ..... میخوای گلوله برفت رو برات بسازم تا خودت قلش بدی .... دستت رو بیار جلو .... گرمای وجودت رو میخوام ....اول باید یخ های وجودی خودت رو ذوب کنم ... یخ هایی که منتظر حرف و حدیث اطراف و اطرافیان هست .... نمیتونی ... نمیشه .....تحقیرت میکنند .... بهت استرس میدن ..... گوشت رو بگیر ....اونا رو کنار بزن .... یخ های خودت رو آب کن ... بذار قلبت و روحت و جسمت با هم ترکیب بشه و از تو یه آدم دیگه بسازه ..... آدمی که دوسش داری ... آدمی که من مطمئن هستم میتونه به همه چیزهایی که میخواد برسه ...اون آدم میخواد تو نیم میلیون نفر جز اون زیر 1000 ها باشه . میدونی یعنی چی ؟ یعنی یک ، پونصدم ... این کار وظیفه تو نیست ... این خاص بودن رو همه ندارن ...و همه هم اینجوری نمیشن ... اینا همون قلیل هایی هستن که خدا در قرآن میگه که اینا بنده های شایسته من هستن .... اینا هستن که می فهمند و اوج می گیرند و نه تنها اینا به سمت اهداف میرن .... بلکه اهداف نیز به سمت این آدم ها میاد و کل سیستم جهان خلقت دست به دست هم میده تا بتونه این آدم ها و به اون چیزهایی که میخوان و واقعا به خیر و صلاحشون هست برسونه . خودت رو از این جمع قلیل دور نبین ... تو هم میتونی با هر سطح هلمی که تا الان هستی یک روز کامل سعی کنی و اینجوری باشی .... هر کسی که هستی ... پشت کنکوری 1000 ساله .... از این بیشتر بگم . چی کار .... ؟ اول اینکه فکر کن و جای هر احساس تضعیف کننده روحیه یه جایگزین عالی بساز . کمکت می کنم . افسردگی میشه شادی . اضطراب میشه تحریک و پویایی . ترس میشه امید . احساس حقارت میشه اعتماد به نفس . سرگردانی میشه انگیزه . احساس پوچی میشه آرامش . استرس میشه امنیت . خدا میشه آغوش همیشه باز و ..... حالا میبینی ... بهتر نشد ... اگه این احساس ها بااون یکی ها جایگزین بشن اونوقت چی میشه ؟ مطمئنم که همه تضادهای درونی تو درست میشه . حالا کار اصلی برای رسیدن به این احساس ها .... بذار یه حاشیه کوچولو دیگه برم و بعد کارو میگم . خرید که رفتی انشاا.... دقت کردی اکثر وقت ها از همون مغازه اولی که جنسی رو دیدی و خوشت اومده برگشتی و خریدی ... این یه دلیل علمی داره .... ذهنت اون موقع خالی از هر گونه احساس نسبت به چیز قبلی بوده . الان هم اگر بتونی با تاثیر گذاری روی خودت نوع تفکر و احساست رو عوض کنی ... این ایده آل همیشه تو ذهنت هست و کمتر عنصر خارجی مخرب میتونه رو اعتماد واتکا به نفس و انگیزه تو اثر منفی بذاره ... پس خوب گوش کن .... الان شاید کارت در حد یه رتبه 2 رقمی . 3 رقمی . 4 رقمی . 5 رقمی شماره پلاک ماشین و ..... باشی . هیچ فرقی نمیکنه ... تو ذهن خودت ترسیم کن که اون کسی که میخوای بشی ... اون جایگاهی که راضیت میکنه چه جور جایی هست . تنها یک روز ... بعد از بیدار شدن از خواب صبح خاص باش ...تنها و تنها به درس خوندن فکر کن ... به اینکه قراره امروز رکورد بزنی . به اینکه امروز تا پای جون بخونی .... وقت ناهارت بیشتر از 20 دقیقه نشه ...تو تاکسی و راه مدرسه و زنگ تفریح دنبال اون موقعیت هایی باشی که بتونی استفاده کنی و بخونی ... اگه به هر دلیلی راهت افتاد بری بیرون ... بدون جزوه کوچولوهایی در حد اندازه تیک ایت نری بیرون ... تلفن زنگ زد بسپار بگن که خونه نیستی .... گوشیت بهش پیامک اومد جواب خلاصه بده ... از فیلم انشاا...تلویزیون اون روز دل بکن .... بیخود به فضای خونه نرو تا با مامان و بابا و خواهر و برادر تبادل اطلاعات فامیل و دوس و آشنا رو بکنی .... اگه رفتی حمام سعی کن پیرزنی نباشه و زود برگردی ...از همه مهمتر صبحت رو هر جور که شده زود تر از گذشته شروع کن .... بذار خودت وقتی به ساعت نگاه کردی امروز بجای اینکه بازم بگی دیر شد ... ایندفعه بگی خدا رو شکر که ساعت 6 بیدار شدم .... قبلا زود پا میشدم 8 بود ..... الان 2 ساعت جلو افتادم .... در طول روز حواست به پیرامون خودت نباشه ...فقط خودت و خودت ....کاری نداشته باش که آزمون 29 مهر گزینه دو یا 25 قلم چی چی مشه ترازت .... به خدا مهم نیست ... مهم اینه که این قله ای که الان در جلوی پاهای پر توان تو بنام کنکور وجود داره رو ، تو تقسیم بکنیش به 270 تا مرحله ... مرحله هایی که وظیفه تو رسیدن به دونه دونه و تک به تک اوناست ....در هر مرحله هم کمپینگ داره ... کمپینگ اون بعد از آخرین مرحله صعود هست و اون یک ساعت خوندن بعد از 11 شب هست که بقیه یا به امید فردای خیالی خوابیدن و یا بریدن و دیگه نمیخونند ولی تو با عشق داری ادامه میدی... کسی که میخواد خاص باشه .... اون یک ساعت به نظرم انرژی 10 ساعت مطالعه عادی رو میگیره ... چون فقط خودش هست .... واقعا حس میکنه که هدفش ... انگیزش با بقیه تفاوت داره .... این چه جور آدمی هست .... شاید خود تو هستی .... شک نکن . بذار یه روز با اعتماد و اطمینان 100 درصد بری تو تخت خواب و آروم بخوابی .... تو کنکور نداری .... تو همه زندگیت کنکور هست و از اون داری لذت میبری ... تو یکی از پدیده های نادر جهان خلقت خداوند بزرگ هستی که میخوای تو این نه ماه کاری بکنی که تا به حال تو 12 سال تحصیل سالهای گذشت ات شبیه اون رو فقط شبهای امتحان انجام دادی .... کاری نداشته باش .... ساعت چنده 12 شب ..... باشه ... خوابت میاد .... برو 6 ساعت بخون و یعد سرحال بلند شو .... خوابت نمیاد .... ساعت 12 هست که هست .... یه چراغ کوچولو ... گوشه اتاق کافیه تا لذت یک شب بیاد موندنی رو تجربه کنی و فردا که از خونه رفته بیرون و وقتی که خورشید گرمای خودش رو به سمت تو تابوند و بدنت مور مور شد حس کنی که این دست نوازش و آفرین گفتن خدا به تو هست ... تو اون موقع یه سر و گردن از همه بالاتری .... همه می فهمند که من چی میگم . همین که تو بعد از چند سال فاصله گرفتن از کنکور دوباره داری اراده میکنی ... همین که با کمترین امکانات میخوای بری به سمت اهدافت ... همین که دوست داری به آرزوی بچگی هات برسی .... همین که با وجود اتفاق بدی که برات سال گذشته افتاد نرفتی دانشگاه ایکس و الان اراده کردی برای امسال.... همین که دوست داری جواب دعاهای سر نماز مادر و تلاش های پدرت رو بدی ...تلاش برای اینا همه موفقیت هست ... اینا همه معرکه هست ... تو سوای نتیجه موفق هستی ..... پس کاری به هیج کس و هیچ چیز نداشته باش ... وقتی هنوز ته دلت دارم احساس میکنم که چراغ امیدت داره با این حرفها پر نور تر میشه به خودت افتخار میکنم .... همه چیز رو تغییر بده ... به همه ثابت کن ...یه اتفاقات بدی افتاده ....9 ماه وقت داری .... نمیخوام براش اسم بذارم که جبران کن ... چون تو چیزی هنوز عقب نیستی ....نوعی مرغابی هست که بعد از هر چند دقیقه پرواز باید کمی استراحت کنه و نفسی تازه کنه و بعد به پرواز ادامه بده ولی همین موجود غیر ارادی و ناخودآگاه در فطرتش هست که در فصل مهاجرت به صورت ممتد و مکرر و بدون وقفه از بالای اقیانوس ها چندین روز بدون استراحت پرواز کنه .... باور کن .... تو اشرف مخلوقاتی و این حرکات منحصر به فرد همیشه دست خودت هست ... به شرطی که دید خودت رو به همه چیز عوض کنی .... کتاب هایی که میری ... کلاس و معلم ها و آزمونی که میدی همه و همه برات کافی هستن ... شک نکن .... تا وقتی که تلاشت به اندازه امکاناتت نیست اون رو درست کن .... بعد از نوشتن داستان مورچه های بالدار در وبلاگ نردبان تغییر از روی تخیلات خودم تا به حال خیلی بهش فکر کردم و بارها به خودم آفرین گفتم . تو هم اون رو اگه نخوندی بخون . هدف همین لحظه هایی هست که میان و باید با توری که شبکه های اون ریز تر از سرسوزن باشه اونا رو شکار کنی / کمی راه برو ... یه دستمال مرطوب بردار ... برو خاک پست پنجره اتاقت رو بگیر ... شاید هم کمی بالای کمد ... یا گوشه های میز ... جای بعضی هاشون رو تغییر بده ...اتاق اگه دربست برای خودت هست و برادر و خواهر کوچولو رو به به خاطر این یکسال تبعید کردی جای دیگه یکم بیشتر تغییرش بده ... خوکار قدیمی خودت رو کنار بذار ... مکان مطالعه دومی اگه داری برو اونجا یا میز تحریرت رو اونجا ببر ( حتما برای مطالعه از میز استفاده کن . میز نداری ... بالش بذار زیر کتابت ... جعبه میوه بذار ... کنکور به قوز در آوردن نمی ارزه ) بعد کمی فکر کن ... به این تغییرات .. پیش خودت بگو که قراره اینجا از ایت تاریخ آدم دیگه ای باشی ... بجای یادداشت قول های آینده ات برای فردا در تیکه کاغذی ، گوشه کتاب و دفتری دور از چشم دیگران ، اولین عملت رو و اولین درسی که با شخصیت جدیدت خوندی رو اونجا بنویس و بگو شد ... نه اینکه میخواد بشه . برنامه ای که یک روز اجرا کردی و ازش حسابی کیف کردی و لذت بردی رو (با توجه به پست احساس) برای خودت ثابتش کن و در همون لحظات به خودت بازخورد مثبت بده که این کار تو هست ... همونی که بعضی وقتها میگفتی نمیشه ... میگفتی میترسم ... چی کار کنم .... کتابت باز بود و ذهنت برای یادگیری بسته .. پس تو همون آدمی گهی خسته ... گهی توانا ... ولی همیشه مثل لاک پشت اسباب زندگی و موفقیتت با خودت هست . امیدوارم که همه در سایه لطف و مهربانی خدا ، دست به کارهایی بزنید که بعد از سالها به این روزهای خود افتخار کنید . دوست ندارم که بین کسی اینجا فاصله و شکاف بیفته . پس هر کسی که احساس کرد نیاز به پر حرفی های من داره و دلش تنگ شده من براش وقت میذارم و در خدمتش هستم تا به باروت درونش جرقه ای بزنم . اینو گفتم چون میدونم که این مطلب رو شاید هفته ها بعد از امروز کسی بیاد و بخونه و دلش بگیره . و در آخر

سکوت باید کرد ... باید به اعماق شب سفر نمود و قدم در راهی گذاشت که ما را به درونمان رهنمون سازد . جایی که ترنم حقیقت جاریست . حقیقتی که در وجود همه ماست . در قلمرور مقدس سکوت ، بی دغدغه از دنیایی پر هیایو ، خدا با فرشتگان از انسان سخن می گوید و ناگهان تلنگری در درون به ما میخورد و حقیقت از یاد برده را دوباره به یاد خواهیم آورد . درمی یابیم که وارث عظمت خدا بر روی زمینیم . در میابیم که زندگی فراتر از کنکور و سک تست و یکسال است ، زندگی برای تو تغییر همان چیزی باشد که هم اکنون به دنبال آنی . باید بفهمیم که بادی که خواهد وزید ، آواز درون ستاره هاست که فریاد شکوه انسانی ما را سر می دهد ؛ و برف و باران زمستانی و پاییزی بازتابی از چشن و پایکوبی ساکنان عرش الهی است که از آغازین روز خلقت انسان شروع شده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت .

گر هزاران دام باشد در قدم .....چون تو با مایی نباشد هیچ غم   



موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۲۴
فقط خدا.. ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی